نتایج جستجو برای عبارت :

برای با تو نبودن بهانه کم داریم!

انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
۱۰۲-بهانهرفتی و یک بهانه برای تو جور شدغوغای بی کرانه برای تو جور شدتو پشت پا زدی به همه خاطرات تایک خود زنی عاشقانه برای تو جور شدهی پشت هم  به پشت که شلاق می زنیجلاد من بیا که تازیانه برای تو جور شد(از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است)شعر وسماع ورقص و ترانه برای تو جور شدناظم به  کنج عزلت خود می نشین  که بازیک حس شاعرانه برای تو جور شد
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط به "نبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
در مقابل کودک بهانه گیر چه رفتاری باید از خود نشان دهیم؟ این سوالی است که بسیاری از والدین در جلسات مشاوره خانواده آن را مطرح می کنند. آن ها می گویند کودک دلبندی که ماه‌ها و شاید سال‌ها منتظر تولدش بوده‌ایم، امروز جانمان را به لبمان رسانده! خنده از روی لب‌هایش رفته، مدام یا در حال جیغ کشیدن و گریه کردن و یا قهر کردن و حرف نزدن است. اما به راستی چرا کودک دچار چنین بهانه ‌گیری می‌شود؟ مشاوره روانشناسی از ابعاد مختلفی به این سؤالات پرداخته
خدا، خدای بهانه ها است.مدتی است ذهنم درگیر این عبارت من درآوردی، خود ساخته است.خدا، خدای بهانه هاست.از بزرگی و کرم او همین بس که به هر بهانه ای به دنبال لطف به بندگانش است. اربابی است که هوای رعیت را خیلی خوب دارد.با کوچکترین کارها و اذکار، فاصله بندگانش را از مصائب زندگی و آتش دوزخ دور می کند. سلام دادن و جواب سلام گرفتن شاید دم دستی ترین مثال برای این عبارت است. همه ما روزانه به دهها نفر، سلام یا جواب سلام می دهیم. به ازای هر سلام، ۷۰ ثواب و به
لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
+ قالب چطوره
او ظالم بود 
دیگر شُده بود عادت ما
دیگر جایِ شکایتی انگار نبود
در بین مردم فقط به اندازه ی حرف و حدیثی جای داشت و نقل غیبتها 
 
کم کم، کم کم
زندگی که جریان داشت
بُرد با خودش به دنبال جریانِ ...نبودن.. 
 
..... و دیگر واقعا نبود
هیچ حسی هم انگار نبود و انگار مینمود به نبودن نیز
انگار....
 
عِـــشق.. 
 
شده است طعمه ی حرف
حرفِ دوست داشتن 
و انگاری از هوس
 
 
...ادامه دارد..
او ظالم بود
و عشق سکوت کرد به حُرمتش 
برای بقایی انفرادی 
اما
فقط بقاء..
 
   او بهان
بسم الله الرحمن الرحیمآقای مهربانم سلام...!مدتی می‌شود که بهانه‌های مختلف، پنجره ی روشنی را بر من بسته است...مثل همه ی اهل زمانه‌ام! آخر مردمان زمانه ی ما،به بهانه ی زندگی پر ز نور، در تاریکی سر می‌کنند...به بهانه ی چیدن گلی، به بوستان نقاشی شده ی تابلوی کاغذی چشم می‌دوزند...به بهانه ی سیرابی، سراب‌ها از پس هم می‌گذرانند...و به بهانه ی انتظارت، بر پشت دیوار غیبت تکیه می‌زنند...و...بهانه پشت بهانه...گویی کسی نیست تا برخیزد و بی‌بهانه، سنگی از ا
خستگی بهانه ی جدیدی است ....
دلم کمی دوری می خواهد ،کمی رهایی....
احساساتم کور  شدند ، عقلم کر ....
صم و بکم به تغییرات دنیا می نگرم بدون آن که هیچ گونه تغییری در حالت نشستن تفکرم ایجاد شود....
زندگی مانند رودی روان می رود و من همچنان کنارش نشسته و پا در آب منتظر ....
تغییرات همت می خواهد ولی بهانه ی جدید نمی گذارد....
کمی طغیان نوجوانی می خواهم....تا همچون نوجوانی شوم که برای چیدن پازل هویت خود به هر ریسمانی چنگ میزند....
خستگی بهانه ی خوبی است ،زندگی را ما
چقدر خوب بهانه جور میکنی تا ردم کنی
خوب تر از آن که فکرش رابکنم!!!
ما چه میخواستیم و شما چه؟!
چقدر تفاوت!!!
چقدر دل های الکی خوش!!!!
خیلی وقت است که فقط انتظار میکشم
تا من هم به هر بهانه ای 
فایل های روضه ی حاج مهدی راتکرار کنم
همان ها که هربار جدیدتر میشوند
دل مرده ها را عیسا مسیح ها واجب!
چقدر دلم شبیهِ روزهایی شده
که تنها آرزویش کربلای شما بود
حتی در خواب!
هرچه می خواهی بامن کن
تنها همین اشک را نگاه دار برایم
من بی گریه بر شما دق می کنم حسین جان...
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
اکثر فیلم بازا فیلمارو با زبان اصلی و زیرنویس نگاه میکنن و از دوبله دیدن فیلما متنفرن، بیشتر فیلم بازا هم همش از هماهنگ نبودن زیرنویس با فیلم قر میزنن و...یه چند وقتیه به بهانه یادگیری زبان انگلیسی زدم تو کار زیرنویس و ترجمه زیرنویس فیلم‌های خارجکی، توی این چند وقت یه سری نکته و ترفند یاد گرفتم که قراره توی این پست با شما به اشتراک بزارم.
ادامه مطلب
اکثر فیلم بازا فیلمارو با زبان اصلی و زیرنویس نگاه میکنن و از دوبله دیدن فیلما متنفرن، بیشتر فیلم بازا هم همش از هماهنگ نبودن زیرنویس با فیلم غُر میزنن و...یه چند وقتیه به بهانه یادگیری زبان انگلیسی زدم تو کار زیرنویس و ترجمه زیرنویس فیلم‌های خارجکی، توی این چند وقت یه سری نکته و ترفند یاد گرفتم که قراره توی این پست با شما به اشتراک بزارم.
ادامه مطلب
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
بحثی که امروزه به‌عنوان حجاب اختیاری مطرح است و برخی از سلبریتی ها و منورالفکرهای غرب‌زده از آن دم می‌زنند و رسانه‌های خارجی هم به آن دامن می‌زنند، بهانه‌ای بیش نیست و درواقع آن‌ها به دنبال برهنگی و بی‌بندوباری هستند. چرا که در کشور ما و در مسئله حجاب اجبار به معنای واقعی وجود ندارد […]
نوشته حجاب اختیاری بهانه است، آنان به دنبال برهنگی هستند! اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
و سکنت الی قدیم ذکرک لی و منک علی...
 
خدایا جهنم بردن من کاری نداره... بهانه برای جهنم بردن من خیلی زیاده....
اگر مردی بهانه برای بهشت بردن م پیدا کن....
 
 
 
+
خدایا روی تک تک اون لحظه هایی که قدرتش رو داشتی آبروم رو ببری و نبردی حساب کردم... روی همه لحظه هایی که می تونستی سیلی بزنی و نزدی ... روی همه آغوش هایی که به هر بهانه ای به رویم باز کردی ...
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
دوست داشتم دوست دارم چرا باهام این کارارو کردی ....
 
چرا عادتم دادی الان اینجوری شدی ‌‌‌‌‌.....
 
باورم نمیشه عذاب این روزا واقعیه . من با عشق تو دارم لحظه هامو میسازم تو با حرفات دل منو اتیش میزنی . 
اخه این همه کینه چرا تمومی نداری. این چجور کینه ایه. این کینه نیست . این بهانه است. یه بهانه  زیر پوستِ یه کینه ساختگیِ . 
 
 
 
رفتی و یک بهانه برای تو جور شدغوغای بی کرانه برای تو جور شدتو پشت پا زدی به همه خاطرات تایک خود زنی عاشقانه برای تو جور شدهی پشت هم  به پشت که شلاق می زنیجلاد من بیا که تازیانه برای تو جور شد(از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است)شعر وسماع ورقص و ترانه برای تو جور شدناظم به  کنج عزلت خود می نشین  که بازیک حس شاعرانه برای تو جور شد
به نام خدای سنهای طبس


بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟  ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا
خدا به موسی گفت: ده روز دیگه پیشم بمون!
موسی گفت: چشم
وقتی موسی برگشت پیش همراهاش، دید که اونا همراه نبودن. از همراه نبودن همراهاش ناراحت شد ولی...
ولی ده روز خدا همراهش بود، پس از تنها موندنش ناراحت نشد!
ده روز موسی تنها بود.
ده روز موسی با خدا تنها بود.
خدا موسی رو خیلی دوست داشت.
کاش بدانی، وقت نبودن هاتت
چگونه  گلهای قالی ، زیر ردقدم هایم 
تاب نمی آورد
 وچشمانم ، چگونه
حرکت کند عقربه هارا نفرین می کند
وقت نبودن هایت
حتی سینیِ فنجان قهوه
به دنبال سهم فنجان تو میگردد
کاش می دانستی
وقتی دیدنت ، دور می شود و دیر
دلتنگی ،چه طعم  تلخ دارد  
 
اگه امشب نیاید خط میخورید .
 
خیره شده ام به سقف بالای سرم . هم اتاقی ام میپرسد نمی روی ؟ جواب میدهم نه، ولی فکرهایم را میکنم که اگر‌ خط خوردم زیاد غصه اش را نخورم . میخندد.‌..
دیروز مطالب مهر و آبان سال پیش وبلاگ را میخواندم، همه اش صحبت از یک چیز بود :
فوتبال و فوتبال و فوتبال 
آخرین خط من از فوتبال همان «آه معشوق لومپن ساز من بود» که در آخرین روز تمرینم نوشتم . تمرینی که به بهانه ی کنکور لعنتی حتی بعد از کنکور از سر گرفته نشد . تا اینجا در شهر غری
اگه امشب نیاید خط میخورید .
 
خیره شده ام به سقف بالای سرم . هم اتاقی ام میپرسد نمی روی ؟ جواب میدهم نه، ولی فکرهایم را میکنم که اگر‌ خط خوردم زیاد غصه اش را نخورم . میخندد.‌..
دیروز مطالب مهر و آبان سال پیش وبلاگ را میخواندم، همه اش صحبت از یک چیز بود :
فوتبال و فوتبال و فوتبال 
آخرین خط من از فوتبال همان «آه معشوق لومپن ساز من بود» که در آخرین روز تمرینم نوشتم . تمرینی که به بهانه ی کنکور لعنتی حتی بعد از کنکور از سر گرفته نشد . تا اینجا در شهر غری
عزیزکم...
نمیدانم الان که میخواهم برایت بنویسم، روزی میشود که تو اینها را بخوانی یا نه اما...من برای دل خودم که تو از همین حالا جایی بزرگ در آن داری مینویسم
امروز سخت بر من میگذرد و فردای پاسخ دادن به تو سخت تر، اما بدان که من برای بزرگ تر شدن تو ، هر انچه که باید باشد را از همین اول زندگی ام خواستم، برایت ارامش خواستم، برایت رفاه خواستم ، برات ایمان خواستم ...  که یکروز شرمنده ارامش جاودانی که برای تو خواستم نباشم، و تو مقدس ترین بهانه ی خوانسن ه
کاش بدانی، وقت نبودن هایت
چگونه  گلهای قالی ، زیر ردقدم هایم 
تاب نمی آورد
 وچشمانم ، چگونه
حرکت کند عقربه هارا نفرین می کند
وقت نبودن هایت
حتی سینیِ فنجان قهوه
به دنبال سهم فنجان تو میگردد
کاش می دانستی
وقتی دیدنت ، دور می شود و دیر
دلتنگی ،چه طعم  تلخ دارد  
 
تو برای من شبیه ادبیات بودی. 
معشوقی که بی‌دلیل و بی‌بهانه رها کردم. رها کردن بی‌دلیل وجه اشتراکتان بود. آن‌قدر آرام اتفاق افتاد که حتی درست به خاطر نمی‌آورم چطور و چه زمانی به انتهای مسیر خود رسید و آن‌قدر بی‌دلیل که هنوز بعد از تمام روزها و ماه‌ها دلم نمی‌خواهد از خودم بپرسم که چرا. 
 
- پیاده رفتن قسمتی از مسیرم که به ناچار از کوچه‌ی قدیمی‌تان گذشت وقتی که تمام مدت باران می‌بارید، بهانه نوشتن این جملات بی‌معنا..
زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فریاد زد
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
باختن چقدر دلچسب است. گویی از وزن تن من چیزی کم می شود. ما به این جهان آمده ایم تا ببازیم. تا چیزی  را از دست بدهیم. حتی چیزی را که هرگز نداشته ایم. من از درخت آزادترم و از آزادی کمی آزادتر. من از خودم کمی من ترم و همین باعث میشود با خودم کمی بیگانه باشم. گویی از آغاز نبودم.
 وقتی که زاده شدم شکلی از عدم پا به این جهان گذاشت که اندکی بیگانه بود و می گریست. زیرا نبودن من تمام عرصه های زندگی ام را در خود داشت و چهره اش شبیه خودم بود. 
از مزایای تیچر نبودن همین بس که اگر تنبلیت اومد و نخواستی بری با غیبت تو یه دونه دانش آموز اتفاق خاصی نمیفته ولی غیبت تیچر اشتباه بزرگیه و نمیتونی تنبلی کنی و نری مثل همین دیروز که بنده داشتم از خستگی پرپر میشدم اما چاره ای نداشتم جز این که خودمو جمع و جور کنم و برم سر کلاس. البته خوبیش اینه که میرم سر کلاس کلا یادم می‌ره چقدر خسته بودم و با انرژی ام باز جای شکرش باقیه 
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
خدایا!
در روزگارِ بی شهادتی 
دلم شهـــــادت می‌خواهد...
مُردن را همه بلدند...!
اما ...
شهادت را به بها دهند ... نه بهانه ...
شهادت اجر کسانی است که ...
#اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ
#التماس_دعای_عاقبت_بخیری
#التماس_دعای_شهادت
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
هیچوقت هیچ چیز رابی جواب نگذارجواب نگاه مهربان رابالبخندجواب دورنگی راباخلوصجواب مسئولیت راباوجدانجواب خشم راباصبوریجواب گناه رابا بخشش...
 
افکار منفی مثل  حسادت، نفرت و خشم نسبت به دیگرانمثل این است که زهر بخوریم اما امیدوار باشیم دیگران بمیرند...
 
پولدار بودن یا نبودن،ازدواج کردن یا نکردن،درس خوندن یا نخوندن، 
خوشگل بودن یا نبودن، مساله این نیست،مساله خوشحال زندگی کردنه! لذت بردن!
مودب باشید
خوب حرف بزنید
دقیق گوش کنید
خوب مشاهده کنید
اهل مشورت باشید
گناه را ترک کنید
عبادات خاشعانه ومتواضعانه داشته باشید
عشق به کار داشته باشید
روحیات خودرا بشناسید.
بی بهانه بخندید
بی بهانه ببخشید
با صمیمیت برخورد کنید
خیرخواه وعاشق مردم باشید.
استدلالی باشید
رقابت وحسادت نکنید
تمام این کارهارا فقط برای خدا انجام دهید
هیچ کس برای من نبود و نموند. هر کسی تا خودش خواست بود و موند. چون خودش خواست بود و موند. من این وسط یه بهانه بودم و این بودن و موندن موقت هم چیزی بود برا بریدن بهانه های من. 
دیگه هیچ کس رو راه نمیدم. هیچ کس رو... 
قلبم از شدت غصه درد میکنه. خیلی دل خونم. خیلی از همه آدما ناراحتم. همه ی همشون. بدون استثناء... 
حالم بده و اینجا موقتا تعطیله. این موقتا شاید یه ساعت بشه شاید یک سال شاید یک عمر...
+ دلم برای دلم میسوزه... :(
دل به شکل غریبی در تنگنای حوادث دست و پا می زند .از تو چه پنهان حال و هوای دل  مثال ابر تیره است . گرفته و در بند کشیده  .نکند تردید  به رگ و پی زده است .    آفت  تردید ، وقتی به بافت افکارت رسوخ می کند، بند بند وجودت را می سوزاند . از یک طرف تصویر یک لبخند، از فرسنگ ها فاصله سو سو می زند و از سوی دیگر تردیدِ بود و نبود ی که جزء اثباتِ نیستی نبود . 
اکنون دل برای بودنش برای پذیرفتنش ، بهانه می خواهد .شوق زیستن کجاست ؟ 
چشم ها وقتی به دنبال یک نگاه می
#بودن_یا_نبودن
درهای شب را بستهحواسم را در  چادر شب پیچاندهاماچه بی قرارم باز امشب!دلم،دلم آکنده از هیاهودم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست!  امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا رقص هزاران سایه طنین آشنای یک صدا! چه کشنده است مرز بین بودن و نبودن ها!تنهایم اگردلم از چه بی قرار است امشب!
گاهی می ترسم از خودم!گاهی فرار می کنم از آنکه می دانم هست،و نیست اما دیگر در این روزها کنارم! گاهی دروغ می گویم که نیست آنکه رفته و رفته تا که
درست وسط مکالمه ای که با دوستم داشتم 
و می گفتم که من برای پیاده روی  دوست دارم یکسره برم و همون مسیر رو برگردم
نه اینکه تو پارک هی چند دور بزنم یه مسیری رو. اصلا به خاطر همینه که چند وقتی
بی بهانه و با بهانه دوست دارم برم جاده سلامتی توچال، ذهنم من رو نگه داشت رو 
حرفی که زدم.
ترس از تکرار در من من رو از همه ی پارک های اطراف خونه تا جاده سلامتی وامی رهاند.
تکرارگریزی انرژی بیشتر از اونی که باید، ازم نگیره؟!!!
 
می‌دانید، به زمانه نیست، به جغرافیا نیست، به حوزه و دانشگاه نیست، همهٔ آدم‌های مهم (آدم‌های واقعا مهم نه آن‌ها که رسانه بارمان می‌کند) بهانه‌های زیادی برای مهم نبودن و نشدن داشته‌اند، ولی تصمیم گرفتند علی‌رغم جمیع گرفتاری‌ها، آنی شوند که باید.در حوزهٔ مدنظر بحث من، یک نگاه سرسری که به تاریخ می‌اندازیم، تقریبا تک‌تک بزرگان علمی سرزمینمان، دلایل کاملا قانع‌کننده‌ای داشتند برای تلاش نکردن، تسلیم شدن و بی‌تاثیر بودن. جنگ بوده، غارت
اگر دیدید سوپاپی در خودرو سوراخ شده توجه کنید سوراخ شده نه اینکه کج شده، چند دلیل دارد که عبارتند از :
۱_خوب نبودن جنس سوپاپ 
اگر جنس سوپاپ خوب نباشد امکان سوراخ شدن سوپاپ در لبه ها یا وسط سوپاپ هست ولی ایا ممکن هست جنس سوپاپ خوب باشد ولی سوراخ شود در جواب باید گفت بله که شامل بقیه دلیل ها می شود که در ادامه ذکر می شود .
۲_ رد کردن تایم
۳_ اگر سوپاپ هوا سوراخ باشد ممکن هست اشغالی در لای سوپاپ باعث سوراخ شدن سوپاپ شود .
۴_ اب بندی نبودن سوپاپ ها ، سیت
به نام نامی الله
بودن‌هایم در میان کوهی از نبودن‌ها گم شد، ناپیدایی که سخت پیدا می‌شود.
به دنبال ارزش بودن راهی ناهموار را برای رسیدن شروع کردم، اما در آخر جایی
برایش نیافتم.
ناامید و نالایق، با سری افتاده از شرم حضور با کوله‌باری از غم‌های بیشتر شده
راه برگشت در پیش گرفتم، اما انگار در تقدیرم برگشت نقاشی نشده بود. جایی
را که آخر راه با چشم‌های خسته می‌پنداشتم،فریبی از جنس خطای قلبی‌ام بود
که اگر به عقب برمی‌گشتم خطایی بزرگ‌تر را به دو
 
 ولنتاین بهانه ای ست برای کسانی که دنیایشان خالی از شاملو و فروغ است
  نه برای من که هر روز خدا بهانه می تراشم تا از حادثه ی چشمانت شعر بگویم
  نه برای من که مُهر دوست داشتن ات درتمام صفحات تقویم ام حک شده است
 
 
 
  علی سلطانی
عاطفه طیّه (مصاحبه کننده) این بیت ه ا سایه (هوشنگ ابتهاج) را می خواند :
من اندُه خویش را ندانم
این گریۀ بی بهانه از تست
استاد گریۀ بی بهانه چه حالیه؟
ه ا سایه ( سکوتی عمیق می کند...) یه وقتهایی هست که آدم نمی دونه چه مرگشه واقعا. خیلی چیز عجیب و غریبیه . یه زمانی شما علت مشخصی برای گریه دارین ؛ از یکی جدا افتادین، مصیبتی بهتون رو کرده، ولی یه وقتی شما ظاهرا چیزتون نیست ولی در واقع هست ولی شما نمی دونین چیه. گریۀ بی بهانه ایم حالت گمیه که آدم گاهی وقته
گاهی آدم میخواد خودش رو برای آدمی ناشناس معنا کنه.
گاهی هم میخواد برای همه‌ی به ظاهر آشنا‌ها بی‌معنی بشه.
زمانی عجیب میشه که بخواد همزمان این دو اتفاق رخ بده.
اونوقت فقط نبودن هست که این دو شرط رو ارضا میکنه.
نبودن یا عدم...عدم کلمه بهتریه...کاش میشد معدوم شد...هم در زمان و هم در مکان.
گاهی هم میشه که خودتو رو نمیشناسی.حس میکنی این بدن و این روح هیچگاه همراه هم یک انسان رو تشکیل ندادن.شاید اون موقع به کمک بقیه نیاز داشته باشی...تا معنات کنن...برای خ
به لطف حضرت حق، کتاب توجیه المسائل کربلا نوشته حجت الاسلام سید علی اصغر علوی ...
به چاپهفتم رسید
ویرایش دوم به همراه اضافات در قالب و محتوا
با مقدمه دکتر رضائیان

بهانه ها و توجیه هایی برای با حسین نبودن

#مدیر_در_مدار_کربلا
کانال انتشار و معرفی مجموعه کتاب های زیر خیمه حسین علیه السلام (تنها علاج)
سروش
https://sapp.ir/tanhaelaj
تلگرام
tanhaelaj@
برای تمام شب‌ها.
این را دیشب توی نوشته‌هام نوشتم و زیرش همه چیز خالی ماند. دیدی بعضی بغض‌ها چنان در گلویت می‌ماند که هیچ حرفی را نمی‌توانی بزنی و این‌ همه‌ هم نداشتنت را بهانه می‌آوری؟ این من بودم و این چند روز.
در این میان، یخ زده و منتظر و پاییز زده به تمام این چند روز فکر می‌کنم و به لحظه‌هایی که پاییز بودند و گذاشتم محو شوند. این گذاشتن چه‌قدر ملال‌انگیز است. فراموش کردن. فراموش. بهانه کردن. بهانه.
لحظه‌‌هایی‌ش یادم ههستست. دستت. نق
آسمان وعده رنگین کمان داد اما امروز بعدازظهر که زمان وفا به وعده رسیده، نباریدن ابرهای سیاه را بهانه می کند! پنجره چند روز پیش زمزمه کرد برایم اگر مقابلش به ایستم خواهم یافت دوست های زیادی اما چند روز از وعده اش می گذرد، با لبخند نگاه نمی کنم بهانه می کند! مدام وعده و سپس بهانه، خسته کننده است...
خسته ام از انتظار های که در پایان نرسیدن است. خسته ام از امیدهای که در آخر سقوط است. پس تصمیم را گرفتم. یک شب که خورشید در حال بلعیدن تاریکی بود. کیفی که
گاهی آدم ها دلگیرند و دلتنگ وآرام میخزند کنج اتاقشان...
وگاهی آنقدر دلتنگ که اگر آدم ها بدانند از نبودن هایشان خجالت میکشند
من هم دلتنگم، دلتنگ کسی که نه آمدنی است و نه رفتنی و نه فراموش شدنی 
و من چه دل بزرگ و سختی دارم که مدت هاست پای نبودن هایش مانده ام ....اما ،اما ،ای کاش بداند که چقدر سخت است ...
غذا که می خورم به یکباره یادش می افتم 
بغض می کنم با همان لقمه ی در دهانم ...
اشک های دانه درشت در چشمانم جمع می شوند ...همه به 
من نگاه میکنند ولی خودم ر
یادم باشه خیلی از کسایی که در برابرشون حس مدیون بودن و کم بودن داشتم و فک میکردم بهم دارن لطف میکنن اشتباه میکردم...
جز در موارد معدود در دنیا... در باقی موارد و روابط هیییچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره...
 به عبارت بهتر هیچ کس بدون نظر گرفتن منافع خودش کاری نمیکنه و خودش رو قربانی نمیکنه...
دیگه هیچ وقت عذاب نمی کشم از حس کم بودن و مورد عنایت بودن از استاد و دوست و بقیه....
جای دولا راست شدن و تشکر کردن باید حقمو بگیرم با خجالتی نبودن و شل و ول ن
محبوبم!دور تا دور یاد تو را پاییز گرفته. بحران نبودن تو آشکار شده. کاش می‌توانستم تنهایی‌ام را بیاورم کنارِ تنهایی شما. پاییز به پهلویِ یاد شما نشسته و خیره شده به دور دست‌ها، به روزگاری کبود.من همه چیز را باور می‌کنم جز اینکه پاییز رد شود و روزگار بی‌تو بهار شود. یکی می‌گفت تو را دیده‌اند توده‌ای ابر شده‌ای و می‌خواهی بباری. یکی می‌گفت تو را دیده‌اند که ماه شده‌ای و دور از ما در آنجای آسمانی.ای بادهای شرقی بر روزهای من بوزید که پاییز ب
        زن سینی چای را بهانه کرد و کنار مرد نشست ، مرد اخبار را بهانه کرد و از زن فاصله گرفت . زن نزدیک شد و آرام دست مرد را گرفت ، مرد بی حوصله دست از دست زن کشید . زن حرف زد ، مرد سکوت کرد . زن خندید ، مرد سرد بود . زن مادر شد ، مرد عاشق . زن تنها شد ، مرد نفهمید . زن پیر شد در آینه ، مرد نبود .  زن رفت ، مرد سرش را بر گرداند ، تنها مانده بود میان یک قبرستان بزرگ ، و عکس زن که به او لبخند می زد‌ . مرد گریه کرد ، دیر شده بود ؛ زن خندید ، تنهایی تمام شد . مرد فر
خسته شدم از فکر کردن به همه چیز و همه کس
فراموش کردن هم خوبه اگه واقعا میشد بعضی ادما و بعضی چیزها رو فراموش کرد .
وقتی دارین میرین برین برنگردین
وقتی میری به هر بهانه ای برنگردین چون  شاید به رفتنت داره عادت میکنه  به نبودن به حرف نزدن به نشنیدن صداتون  اما برمیگردین باز اول شروع میکنید باز میرید غیب میزنید هر وقت دلتون خواست میاید هر وقت به قول خودتون دلتنگ که شدین د لامصب بی مروت نکن این کارو .
طرف مقابل ادمه درسته میاین جواب میده و....
روابط
یکی از عوامل یا بهانه‌های بی‌حجابی بانوان علاقه آن‌ها به شیک بودن است؛ و به این بهانه آرایش‌های زننده و محرک می‌کنند و هرگونه لباس نامناسبی را بر تن می‌نمایند درحالی‌که شیک‌پوشی باید در چارچوب قوانین و ضوابط شرع و عقل باشد چون بسیاری از به‌اصطلاح شیک بودن‌ها بسترساز ارتکاب گناه از جانب دیگران است […]
نوشته رابطه تمایل به شیک بودن و بی‌حجابی اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
اصلا نمی فهمیدم چرا فکر می کنه خودش نبودن، ما رو بیشتر به هم وصل می کنه. من خودشو دوست داشتم...
حالا بعد دو سال از دو سال بودن توی یه رابطه ی هزاران چرا و بالاخره فهمیدن اینکه چطوری دنیا رو می دید، یکی بیاد مهسای قدیمی رو پیدا کنه باز.
یکی بیاد به من بفهمونه که حالا چرا فکر می کنی خودت نبودن بیشتر تو رو به اونکه دوست داری نزدیک می کنه؟
اگه قراره تو، تو باشی. توی رابطه ای باشی که شکوفا شی و بیشتر و بیشتر خودتو کشف کنی... چرا چیزی جز خودت بودن باید به
کد سی تشخیص اول بودن یا نبودن یک عدد
کد سی تشخیص اول بودن یا نبودن یک عدد طریقه کار برنامه بدین صورت است که ابتدا از کاربر عدد را دریافت کرده و سپس اول بودن یا نبودن آن را اعلام می نماید. برای مشاهده نتایج کافیست کد را کامپایل و سپس در نرم افزار Run نمایید. ...دریافت فایل
از صبح سرپا بودم و مشغول پذیرایی.بعدظهر ولی بین موندن توی جمع و اونهمه شلوغی و سروصدا و برگشتن به خونه ی امن و آروم خودمون، دومی رو انتخاب کردم.هوا ابری و دلگیر بود واز اون موقع که برگشتیم بغض گلوم رو گرفته و رها نمیکنه.و دختر کوچولویی که دم به دیقه یه بهانه پیدا میکنه برای نق زدن و گریه و خواهری که از هیچ کوششی فروگذار نمیکنه در دادن بهانه به دستش.البته جفتشون خسته ان و میخوام اگه بشه کارهاشون رو انجام بدن و ساعت هشت بخوابن که منم بتونم فیلمی
دانلود آهنگ رضا ملک زاده رگ به رگ
با سوپرایز ویژه این ساعت با ما باشید | دانلود آهنگ رضا ملک زاده با عنوان “رگ به رگ” با تکست و کیفیت اصلی 320 و 128 اکنون از پی ام موزیک آماده دانلود است.
Download Music: Reza Malekzade | In The Name Of ♪ Rag Be Rag In The | PmMusic

متن آهنگ رگ به رگ رضا ملک زاده
──┤♩♬♫♪●|♬|●♪♫♩♬├──
چه میکنم چه کودکانه بی تو گریه میکنم
نبودن تو را بهانه میکنم
شکایت از تو و زمانه میکنم
رها مکن مرا به حال خود دگر رها مکن
شب مرا اسیر کوچه ها نکن
بمان مرا به گر
نمیتونم بگم کلا بد بود. ولى میتونم بگم کلا خوب بود. تاحالا هیچوقت تو زندگیم انقدر خواسته نشده بودم. و هیچوقت انقدر بهم محبت نشده بود. ولى من یه ترسوعم. از اینکه منم انقدر دوستش داشته باشم و بعد مجبور شم از دستش بدم منو میترسوند. دنبال بهانه بودم. و بهترین بهانه رو هم گیر اوردم. دلم براش تنگ شده و دلشوره دارم. ادم بدى هستم و خودم اینو خوب میدونم. سیگار ندارم و تپش قلب و اضطراب هرلحظه بیشتر بهم فشار وارد میکنن. حالم خوب نیست و تنهام. من دیگه نمیتونس
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.شایدبرایش دنیاجوردیگری معنی پیدامینمو
ما همیشه و همواره برای کمبود ها و کم کاری هامون دنبال بهانه هستیم .کارهایی که باید خودمون انجام بدیم ولی بخاطر راحت طلبی ازشون سرباز میزنیم،و چه بهانه بهتر از این!طلاق والدینمون!اینکه اگر اونا جدا نمیشدن وضعمون این نبود و هرتوجیه شبیه به این....
بهتره از همینجا بگم مطمئن باشید اگر خانواده هاتون از هم پاشیده نمیشد شما یه بهانه دیگه داشتید برای کم کاری های خودتون پس بهتره واقع بینانه به زندگی نگاه کنید !
اینکه تنها ادمی که میتونه کمکتون کنه و ک
حقیقتا اینکه بعضی با آتش زدن و خراب کردن اماکن و اموال عمومی اغتشاش می کنند نه تنها سودی برایشان ندارد بلکه دودش به چشم خود آنها خواهد رفت. وقتی بانک ها و پمپ بنزین ها را می سوزانند به خودشان ضرر می زنند. البته می توان حدس زد که این کار ها کار مردم عادی نیست. وقتی اموال خودشان در این بانک هاست چگونه بانک ها را نابود کنند ؟ مشخصا این ها از ضد انقلاب ها و منافقینی هستند که با خط گرفتن از دشمن و با آموزش آنها در این کشور آشوب می کنند. در حقیقت دشمن به
حقیقتا اینکه بعضی با آتش زدن و خراب کردن اماکن و اموال عمومی اغتشاش می کنند نه تنها سودی برایشان ندارد بلکه دودش به چشم خود آنها خواهد رفت. وقتی بانک ها و پمپ بنزین ها را می سوزانند به خودشان ضرر می زنند. البته می توان حدس زد که این کار ها کار مردم عادی نیست. وقتی اموال خودشان در این بانک هاست چگونه بانک ها را نابود کنند ؟ مشخصا این ها از ضد انقلاب ها و منافقینی هستند که با خط گرفتن از دشمن و با آموزش آنها در این کشور آشوب می کنند. در حقیقت دشمن به
محبوب منبه یاد بیاور سوگواری‌هایم را برای چهارشنبه‌در پنجشنبه های خاکستریدر خیابان‌های سردِ بی تو بودن را که بارها از آن عبور کرده‌ام
 محبوب منبه یاد تو شعرهایم را در باغچهدر صحرادر دشت می‌کارمو نام مقدست را بر تن تمام سپیدارهاحک کرده امو با باد می‌رقصمبا رود می‌خوانمو با لک‌لک ها پر می‌گیرم
 محبوب منبی دلیل دلتنگ تو می‌شومبی‌دلیل گریه می‌کنمبی‌دلیل به کوچه می‌زنمقلب من به شکستن‌های بی‌دلیل عادت داردنگران نباش!تو مقصر نیستی
و چه پاییز سوزناکی بود....همراه با دلتنگی های که خبر از جایی نامعلوم داشت...همه دلتنگی ها بهانه بود همه فصل ها دارند این بهانه را...
با تمام اینها چه زیبا بود صدای خش خش برگهای که با موسیقی باد به سمت عرش رقصیدند اما زیر پایی عشاق خورد شدند....
شاید امشب سردترین شب برای کسی باشد که پناهش را از دست داده یا شیرین ترین شب برای کسی که اولینهایش با معشوق رقم میخورد....
کاش فراموش نکنیم زندگی کوچک و حقیر تر از ناملایماتش است...هوای هم داشته باشیم...کمی مهربا
میخواهمتمثل رود که دریا رامثل ابر که رعد را، که برق رامثل شاخه که پرنده را، مثل پرنده که شاخه را
معنای بودنی، معنای جاودانگیهمیشگی و هر لحظه تازهتولد و مرگپیوند ناپیوستنیهاست لبخندتآن لحظه که شعله میکشد اشک در چشمانت
و بغض در گلویت
و آن لحظه که پسش میزنی
جان منست که بر لب می آید و بر نمی آید، از تنی که غوطه میخورد میان دریا
و نمیداند میماند یا میرود، و زندگی دیگری را ورای بودن و نبودن تجربه میکند
میخواهمت بیش از زندگی، ورای بودن و نبودن
اینه
از وقتی کعبه تعطیل شد و پادشاهی مُرد، هوایی شده ایم. مولودی در راه است؟
هر روز یک حرم جوری قرق می شود و امن، که گویی مردی مدام از حرمی به حرمی می رود و آخرالزمان خود را با ستونهای سپاه اسلام هماهنگ می کند. منزل به منزل.. حرم به حرم.. شهر به شهر.. فرمانده دارد نقشه عملیات ظهور را مرور می کند.
می گویند حساسیت بهاری بهانه است؛ آدم عاشق باران که می بیند بیمار می شود..
دنیایمان را ببین... به سرفه افتاده است، سینه اش احساس تنگی دارد، تب فراقت بالا گرفته، ب
اگه یچیزی رو بفهمی تقریبا تو هر ابعادی میشه پیاده اش کرد
یعنی اصلا مهم نیست پولدار باشی یا فقیر
تیپی که میزنی به سلیقه ات و طرز تفکرت ربط داره
اگه تناسب اندام برات مهمه
میتونی دوتا دمبل بخری
میتونی غذات رو منظم کنی
و براتی یه هیکل مناسب توی خونه برای خودت بسازی
و هیچ ربطی به پول داشتن یا نداشتن نداره
اگه میخوای اخلاق خوبی داشته باشی
سعی کن روی مزخرف بودنات کار کنی و اونا رو بذاری کنار
و اینم هیچ ربطی به پولدار بودن یا نبودنت نداره
شاید لذت برد
206 (تیپ 2،3،5،6 و SD) ، پراید، پژو 405، پژو پارس، سمند و تندر 90 ( ال90 ):مصرف بالای سوخت در اغلب خودروها دلایل مشابهی دارند که عبارتند از:1. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه هوا رسانی به موتور را دارند، مثل فیلتر هوا. تعویض به موقع فیلتر هوا، هرچند کم هزینه است، ولی تأثیر بسزایی در کاهش مصرف سوخت دارد.2. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه تراکم، جرقه زنی و انفجار و تخلیه را دارند. مثل تنظیم نبودن زمان بندی باز و بسته شدن سوپاپها (تایم م
تازه فهمیدم چطوری باید بخونم! انصافا بیخودی از خودم توقع بیجا داشتم سری قبل. یکی نبود به من بگه اخه دختر خوب تو کلا ۲ ماه هم وقت نذاشتی اونم خیلی خیلی نصفه نیمه. یه روزایی که ایل و تبار میومدن دنبال خونه گشتن و خونه دیدن که مجبور بودی باهاشون باشی اون روزای دیگه رو هم یا در افسردگی ناشی از بیکاری به سر می بردی یا میترسیدی از آینده. الان شکر خدا دیگه ترس از کار رو حداقل نداری و این خودش یه گام مثبته. 
غیر از اون هم خب بالاخره بیکار هم نبودی. همین ک
  206 (تیپ 2،3،5،6 و SD) ، پراید، پژو 405، پژو پارس، سمند و تندر 90 ( ال90 ):مصرف بالای سوخت در اغلب خودروها دلایل مشابهی دارند که عبارتند از:1. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه هوا رسانی به موتور را دارند، مثل فیلتر هوا. تعویض به موقع فیلتر هوا، هرچند کم هزینه است، ولی تأثیر بسزایی در کاهش مصرف سوخت دارد.2. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه تراکم، جرقه زنی و انفجار و تخلیه را دارند. مثل تنظیم نبودن زمان بندی باز و بسته شدن سوپاپها (تایم
مطمئنم هیچ وقت این جمعه ای ک گذشت رو فراموش نمیکنم
اولین بار بود ک چنین حسی رو تجربه کردم
بغض و ناراحتی شدید از رفتن کسی ک تابحال ندیدمش
یک حس دل آشوب زیاد ...حس فقدان نزدیک ترین کس به من
حس نبود یک مرد ...
مطمئنن بودن سرباز سلیمانی نعمت بزرگی بود ولی شهادتش نعمت بزرگتریه
شهادتی ک برکت دارد..
ولی با خودم فکر کردم
به اینکه این همه مدت سرمو کرده بودم زیر برف
به بهانه ی اینکه اخبار همش شده تلخ و دزدی و جنگ و اختلاس و...
نگاه نمیکردم 
خودمو دور از وقایع
درست وقتیکه فکر میکردم همه چی تموم شده دیگه بهش فکر نمیکنم و در واقع ایول چقدر خوبه عاشق نبودن اسیر نبودن و ... دیشب خوابشو دیدم!! ولی یه فرقی بود بین این خواب با خواب های قبلی! قبلا که خوابشو میدیدم همه چی خوب بود عین قبلنا انگار ناخودآگاهم نپذیرفته بود نبودنش رو ولی دیشب واقعیتو خواب دیدم همونجوری که هست همونجوری که باید ببینم :) چندوقت پیشا یه متنی رو خوندم از کسیکه چندسال پیش دقیقا تو نقطه ای بوده که من الان هستم و دقیقا اونم همین مراحلو گذر
میگه این روزها ماه کامل هست و نورش در ساعتهای ۴ تا ۵ نیمه شب بسیار سطح زمین را روشن میکند و فضای معنوی خاصی ایجاد میکند . تو این ساعتها تمام مشکلاتت را بگو راه حل بخواه حتما جواب میگیری. گفتم باشه سعی میکنم بیدار بشم برم تو حیاط زیر نور ماه قرار بگیرم . 
امروز صبح قرار بود برم کلاس یوگا رو شروع کنم ولی دیدم اون ساعتی که میخواستم برم بیرون فرزندم هم بیدار شد و گفت نرو بمون و بهانه گیری کرد فرزند بزرگم هنوز خواب بود بعد یه نگاهی به برنامه کلاسها ان
قرآن کریم بارها بر شاعر نبودن پیامبر(ص) و شعر نبودن خود تاکید کرده است. اگر شعر را در تعریف قدیمی آن، سخنی موزون و مقفّا بدانیم که هماهنگی وزن و تطابق قافیه ها و تقارن مصراعها از ویژگی های اصلی آن است، به راحتی معلوم است که قرآن دیوان شعر نبوده و سوره های آن شعر نیستند؛ امّا آیا با تعریف جدید شعر که موارد پیش گفته در آن ضرورت نداشته و در عوض به موسیقی درونی و پیوند افقی و عمودی و عمقی (به تعبیر بهتر: خطّی و سطحی و حجمی) در آن تاکید بیشتری می ورزد و
روزی چند بار تصمیم می‌گیرم آن صفحه‌ی کپک زده‌ی متروک مانده‌ی بی‌مصرف را برای همیشه ببندم و تمامش کنم اما یک چیزی مرا به آن‌جا وصل کرده است. یک چیزی به جز تو. گفته بودم اگر مانده‌ام فقط به خاطر تو مانده‌ام، دروغ نگفتم؛ اما چیزی که نمی‌گذارد آن صفحه را ببندم، حتا اگر تو هم دیگر آن‌جا نباشی آن عدد مزخرف بالای صفحه است. ۶۵۵ پست ناقابل. ۶۵۵ عکس در شش سال که خدا می‌داند هر کدامشان چقدر وقتم را گرفته. امروز رفته بودم آن قدیمی‌ها را نگاه می‌کرد
مامانم هر وقت میخواد اتاقمو تمیز کنم میاد میشینه تواتاقم و میگه شروع کن!هرکسی هم بهش زنگ بزنه میگه"فعلا نمیتونم.اگه بیام این‌دختره دست میکشه"آبروی منو برده! :))اون هفته که پیشم بودو مثل خر بگم؟گاری بگم؟چی بگم؟ازم کار کشید!میگفت این خونه چون قبلا دست یه پسردانشجو بوده باید ۳ برابر تمیز شه.پسرای دانشجو بیایین به مادر پیرتون بگین چه میکنید که اینقد آوازتون بد در رفته!دسشویی اجازه نمیداد برم،چون فکرمیکرد میخوام به بهانه ی دسشویی از زیر کار در
بهانه های موجه
به کارهامون زیاد دقت کنیم
وقتی دقت کنیم می بینیم خیلی وقت ها بهانه هایی را برای طرف مقابل آوردیم که از زیر کار شانه خالی کنیم
و خودمون رو راحت کنیم . مثلاً میگیم الان کار دارم ، الان باید برم جایی
اما اگر این عادت بشه خیلی بده
چون اونوقت هر جا که دلمون ( نفسمون ) ( راحت طلبیمون ) خواست اونو بکار میگیره
به عنوان مثال دانش آموزی رو در نظر بگیرید که می خواد از زیر سوال های پدر و مادر و معلمان و ... در بره سر جلسه امتحان دیر میرسه و به همه
هستم ولی خستم:)
عجیب دلم نوشتن میخواد و عجیب تر دستم به نوشتن نمیره!
فصل دوست داشتنی ام سر رسیده و من همچنان گنگم!
توی عصرای دل انگیز زمستونی دفترم رو باز میکنم و با یک لیوان چای هل دار و خودکارای دوست داشتنیم میشینم سر نوشتن ولی دریغ از یک کلمه!
میدونی حتی رو کتابام هم نمیتونم تمرکز کنم و این برای عشق کتابی مثل من یعنی فاجعه!یعنی یه چیز بی سابقه!میدونی اگه الیور تویست نصفه بمونه یعنی چی؟!
دلم این روزا بیشتر سکوت میخواد...مثل خود خود زمستون...دلم
از امروز فرجه ها شروع شد و برگشتم خونه.
تو اتوبوس یه لحظه به خودم اومدم و دیدم دستمو گذاشتم جلو دهنم و دارم جلو اشکایی که بی اجازه میریختن رو میگیرم.
دغدغه هام دیگه مهم نیستند،یا اینکه کمرنگ شدن واسم... شایدم یادم رفته؟!
نمیدونم؛ ولی اینو مطمئنم من اونی نیستم که میخواستم.
از سطحی شدن متنفرممم!!!
.
.
.
ما آدما به نبودن ها عادت میکنیم.راسته که زمان همه چیز رو حل میکنه.
با اینکه هنوز بعد دو سال مامان غر میزنه که چرا گذاشتی رفتی؟من چقدر بدشانسم که دختر
گاهی آدم نمی‌داند باید به کسی که نیست وفادار بماند یا نه؛
اگر عهد‌های قدیم را بشکنی چه فرقی با او داری؟
اگر پای قول و قرار‌ها بمانی، اصلا می‌شود یک طرفه پای قول و قرار‌ها ماند؟
فکر می‌کنم از یک جایی به بعد ما به آدم ِ رفته وفادار نیستیم، بلکه به خودمان وفادار می‌مانیم؛
رو‌به‌رو شدن با این حقیقت که آن‌ حرف‌ها همه‌اش باد هوا بوده، که شاید بیشترشان دروغ بوده، کار هر کسی نیست.
از یک جایی به بعد ما اصلا نمی‌دانیم چرا و به چه کسی وفادار ماند
گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماستنظر به منظر جانان مراد و منظور استچقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیعشکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور استبه قبر خاکی او سایبان بدهکاریمبرای گنبد و گلدسته نقشه‌ها داریممرضیه نعیم امینی
 
آید آنروز که آییم به ایوان طلاتبا چراغ و علم و پرچم و گلدان طلاتچارده صحن بسازیم برای حرمتچارده باب شود باز به دالان طلاتاسم هر باب بنام یکی از معصومینزینت سر درِ هر باب به عنوان طلاتوسط صحن که افتد حرم پیغمبردور تا دور بسازیم
وقتی برای تلگرامتون رمز گذاشتید، و پیامی براتون میاد به هیچ عنوان روی پیام نزنید(حتی اگر منتظر پیام شخصی هم بودید باز هم دستتون رو بهش نزنید) به جاش خود برنامه رو باز کنید. تا ببینید کی بهتون پیام داده.
چون ممکن استاد راهنماتون باشه بعد شما به یک باره وارد صفحه چت میشید و سین میخوره ... و تو باز دست از پا دراز تری اما او گفته، قرار بود هر هفته به من گزارش کار بدی چی شد؟ فردا گزارش کار میفرستی. 
بعد مجبور میشی دوباره بهانه سنبل کنی خدایی من جای است
بهانه هر نوشتن من سلام
به بهانه تولد منِ دیگری! من، در جایی دیگر! من در تو! توء من!دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم               
دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم    
دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدارم    
دوستتدارم              دوستتدارم              دوستتدار
بهانه ی اصلی من برای این پست این عکس بود جمله ای که این دست نوشته به طور غیر مستقیم القا می کند زیر سوال بردن انتخابات و قانون اساسی مملکت است. حاصل انتخابمان هرچند خوب نباشد اما برگرفته از قانون اساسی است و به بهانه انتخاب بد نمی توانیم اصل انتخابات را زیر سوال ببریم:
اصل ششم قانون اساسی:
در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات : انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، اعضای شوراها و نظا
نبودن در لحظه‌ی حال؛ یعنی درست جایی که می‌فهمی "ذهن" دوباره پایش را از گلیمش درازتر کرده و باز هم به عیاشی رو آورده و از کنترل به کلی خارج شده است.

دوباره شب‌ها دیر می‌رسد و نمی‌دانی باید بروی و از کدام خراب‌شده جمعش کنی. تا صبح بیدار نگه‌ات می‌دارد؛ از دلشوره نمی‌توانی پلک روی هم بگذاری، دلت هزار راه بیخود و باخودِ رفته و نرفته را با هم یک‌جا طی می‌کند آن‌وقت دم صبح وقتی خرامان خرامان از راه می‌رسد و قیافه‌ی آشفته‌ی تو را می‌بیند، ا
 
مگو که شعله در این سینه در نمیگیرددلم گرفته از این بیشتر نمیگیردبه درد بی خبری جان خسته درگیر استکسی از آن سوی دل ها خبر نمیگیردسزاست گر شکند تیغ خود گر پرستیدندلی که آینه ها را سپر نمیگیردبسوز چنگ دلت را در این مجال جنوناگر به زخمه آهی اثر نمیگیردمگو برای گرفتن بهانه دیگر نیستدلت برای شهیدان مگر نمیگیردهزار بادیه را عشق شعله زد، امادر این دل این دل وامانده در نمیگیرددلم برای گرفتن بهانه ها داردحدیث درد من این مختصر نمیگیرد
« عبدالجبار ک
#نکات_طراحی_PCBبرای طراحی ترک برای جریان بالا کافی است عرض مناسب برای ترک بسته به جریان در نظر گرفته شود. در صورت کافی نبودن می شود از دو لایه بالا و پایین برای افزایش عرض استفاده کرد.در صورت کافی نبودن! می توان چاب سبز را از روی ترک برداشت و با اضافه کردن قلع به قطر مناسب رسید.با خدمات #طراحی #برد #مدارچاپی در خدمت شما خوبان هستم.09305667903
وَاعلم أَنّ أمامک طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقة شدیدة و أنّه لاغنی بک فیه عن حسن الاِرْتِیاد!  امسال چهارمین سالی است که می‌خواهیم کنار شما باشیم. در "ارتیاد" به بهانه انتخاب رشته جمع شده ایم. و به بهانه‌ کلمات. می‌خواهیم روایت‌ها و تجربیات آدم‌های مختلف را از زبان خودشان بشنویم. هشتگ‌ها حرف ها را مرتب تر خواهند کرد.  ما چند دانشجوی سال دومی بودیم، که به قدرت کلمات ایمان داشتیم، پای حرف‌ها و درد‌دل‌های دویست‌ و ‌هفتاد و‌ هشت دانشجو از رش
"متاسفم، شما در دوره‌ی بدی با من مواجه شده‌اید."
این خلاصه‌ی تمام حرف‌هایی هست که باید می‌زدم و نمی‌زدم.
متاسفانه تمام آدم‌های دور و برم، آن‌هایی که می‌خواهم و باید، راه گفت‌وگو و تخلیه‌ی روحی را به شدت مسدود کرده‌اند و من هر لحظه بیشتر در باتلاق انزوا فرو می‌روم.
متاسفانه تمامی‌ دوستان صمیمی‌ام که تا چندی پیش بیشتر وقتشان با من می‌گذشت و اشک و لبخندشان گوشه‌ی بغل خودم بود، وارد مرحله‌ای از زندگی‌شان شده‌اند که من دیگر اصلا اولو
دیروز روز تولدم بود.
پارسال این‌موقع‌ها بسیار خوشحال بودم و در جشن تولدم دقیقا احساس می‌کردم خوشبخت‌ترین آدم روی زمین هستم.
امسال این‌روزها بیش از هرزمان دیگری احساس تنهایی می‌کنم. بیش‌تر از هرزمان دیگری احساس می‌کنم چقدر هیچ‌کسی شبیه به من نیست.
دوستانم برایم در یک کافی‌شاپ جشن تولد گرفتند، دو روز زودتر از تولدم، چون عقیده داشتند بعدا وقت نمی‌شود.
برگزار کردن آن جشن برای آن‌ها نوعی رفع تکلیف بود، دقیقا رفع تکلیف. هم جشن گرفتنشان،
خودم رو رها کردم و از میدان زندگی خارج شدم.از بیرون به خودم نگاه می‌کنم،بدون هیچ تعصب و سوگیری خاصی.سختِ اما همه‌اش برای پیشرفت خودمِ.یک سری راه‌های نرفته و کارهای انجام نشده اطرافم رو شلوغ کردند.مثل یک عالم پرونده می‌مونن،پرونده‌هایی که کف این اتاق رها شدن و به عمد نادیده گرفته می‌شن.یکی از اون‌هارو از روی زمین بر می‌دارم.پرونده‌ی یک کار ناتمام هست.به عنوان یک آدمی که "من" نیستم بهش نگاه می‌کنم.اوضاع خیلی بد نبوده و جا برای پیشرفت وجو
ادن هازارد با انتقالی 88.5 میلیون پوندی از چلسی به رئال مادرید پیوست.
 به
نقل از فورفورتو، ادن هازارد ستاره 28 ساله و بلژیکی چلسی در آخرین ساعت
روز حمعه با انتقالی 5 ساله به ارزش 88.5 میلیون پوند رسما به رئال مادرید
پیوست؛ انتقالی که با بندهای جانبی، قابلیت ارتقا تا 130 میلیون پوند را
نیز خواهد داشت.
ادامه مطلب
زنان محبوب و جذاب، به خودشان احساس خوبی دارند. روانشناسان بزرگ معتقدند در مرحله ی اول، زنان باید احساسات منفی را که به خودشان دارند بشناسند.
احساسات منفی در عمق ضمیر ناخودآگاه یک زن، دفن و موجب می شود که او، احساس کند نمی تواند رابطه ی خوبی با همسر و اطرافیان داشته باشد.
رایج ترین احساسات منفی درباره ی خود عبارت اند از: احساس بی ارزشی ،محبوب نبودن و عجیب و زشت بودن و نالایق بودن و جذاب نبودن، که زنان با داشتن این احساسات منفی درباره ی خود، یک
کتاب
« به مدرسه دیر رسیدم چون... » نوشته دیوید کالی و به تصویرگری بنجامین چاد است. دیوید
کالی در این کتاب بهانه‌های‌ دیر رسیدن پسرکی را به مدرسه با تخیل و زبانی طنزآمیز
بیان کرده است. 
 
همه
ما برای یک بارهم که شده به مدرسه دیر رسیده‌ایم. آن یک بار را به خاطر دارید؟ چه بهانه‌ای
برای معلم یا ناظم‌تان جور کردید؟ ساده‌ترین جوابی که احتمالا به ذهن همه‌ی ما در آن
لحظه حساس رسیده است این بوده: راستش خواب موندم! یا شاید ماشین بابامون خراب شد...
اما
به عقل جمعیت با سواد شک دارم 
به عشق،  هرچه که داد و نداد شک دارم 
به آسمان و زمینِ منِ هوایی تو 
به عمر آدمِ رفته به باد شک دارم 
به تو که داعیه ی فهم بیشتر داری 
به خود به آینه خیلی زیاد شک دارم 
به انتزاع و تخیل به پیچش ذهنی 
به کلِ فلسفه ی اعتماد شک دارم 
چقدر جای تو خالیست در تمام تنم
چقدر من به همین اعتیاد شک دارم 
 شکسته اند پر هرکه اهل پرواز است 
سکوت کن که به هر انتقاد شک دارم 
بهشت را به بهانه نمی دهند و تویی 
اگر بهانه به روز معاد شک دار
امروز، داشتم می مُردم. اما تو نبودی. 
امروز، همون طور که صدای بوق ممتد از توی سرم قطع نمی شد و آدم ها، فقط سایه های سیال و سیاهی بودند که جلوی نور رو گرفته بودند، دنبال تو می گشتم؛ می خواستم بلند شم و پیدات کنم و بهت بگم که خوبم، که نگرانم نباش، اما یادم میومد که تو نیستی، که نمی دونی افتادم روی زمین و دست هام، پاهام، سرم، کمر و شکمم ورم کرده و تک به تک، دارن خاموش می شن. تو نبودی که بخوام به خاطر تو، بلند شم. نبودی و این نبودنت فقط، دلسرد ترم کرد.
سیستم مالی خرید پرفکت مانی از معدود درگاه های پرداخت به شمار می آید که توسط برخی از وبسایت ها و فروشگاه های آنلاین مورد پذیرش می باشد و به عنوان یک سیستم مالی متمرکز در بین کاربران ایرانی قابل استفاده است.برخی وبسایت ها در مورد فروش پرفکت مانی ارزان ارائه می دهند باید دقت نمود که اکثر این سایت ها با اینکه بر فروش پرفکت مانی ارزان تاکید می کنند، هنگام فروش پرفکت مانی ارزان مبلغی را نیز به عنوان دستمزد انتقال پرفکت مانی از شما دریافت می نمایند
این پست را به بهانه ی فیلم سینمایی که روز گذشته تماشا کردم می نویسم.
آگاتا و حقیقت قتل
و اما ماجرا، آگاتا کریستی در طول زندگی خود که یک نویسنده موفق بوده است دچار مشکلاتی هم بوده. از جمله مشکلاتی که با همسر اولش داشته.
گویا این خانم نویسنده در برهه ای از زمان 11 روز غیب می شود و هیچ فردی تا به الان نمی داند در طی این 11 روز کجا بوده.
این فیلم یک ماجرای تخیلی از حضور این نویسنده در حل معمای قتل دختر خوانده ی فلورانس نایتینگل (پرستار مشهور) است. 
...
ما
 
تابستون بود که تربیت 1 برداشتمباید تابستون صبح اول صبح از رخت خواب دل میکندم و میرفتم دانشگاه گاهی انقدر خلوت بود دانشگاه که میترسیدمدانشکده تربیتم ته دانشگاه بود  انگار که تو بیابون بود گاهی میشد صدای سگ شنید..میخواستم بهترین باشم. برا همین اگه یه دور نرم دویدن بود و یه دور پیاده روی من همشو تند میدوئیدم چون من مربی گری داشتم به اونا نمی گفتم ولی پیش خودم بهش فکر میکردم که من بهترمو خب دوئیدن زیاد اول صبح باعث میشه طعم خون توی دهنت حس کنی..
 
کتاب‌های «ایمنی در خانه»، «به بهانه مسیح»، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» در طرح کتاب‌خوان دی ماه، معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، طرح کتاب‌خوان دی ماه با ارائه کتاب‌های «ایمنی در خانه» نوشته پتی مِیرز گراس و ترجمه فراز پندار، «به بهانه مسیح» نوشته سعید زاهدی، «پرواز باپاراموتور را دوست دارم» نوشته علی آرمین و «دیدار در هاید پارک: آخرالزمان» نوشته علی‌اکبر کاظ
دلم برات تنگ شده دارم دیوونه میشم
تا وقتی که نبینمت آروم نمیشم
بین ما هر دیواری باشه برمیدارم
فاصله عمرم که باشه کم نمیذارم
بغض ترانه و دلم هر دو شکسته
چشام به در منتظر نگات نشسته
باور نمیکنم فراموشت شدم من
گواه دلتنگی من ترانه هامن
تویی که بودی و هستی و موندی همیشه کنار ترانه من
واسه موندن و خوندن از عشق و ستاره تو شدی بهانه من
دیگه نه نمیخوام که ببینم نیستی پیشم
دیگه خنده زورکی سخته برام راضی نمیشم
دیگه دوری تو مثل سم چرا نمیفهمی
نذار حس کنم
صد در صد آدمی که بهداشت و موارد توصیه شده را رعایت نمیکند احمق است، اما آدرس غلط ندهند. آن چیزی که آرامش را تزریق میکند، ماسک و مواد ضدعفونی کننده نیست. حالا تا صبح هم بنشینیم التماس ماسک را بکنیم، یک درصد به ما آرامش نمیدهد که هیچ، استرس پشت نگرانی است که به ما اضافه میکند. صد در صد که بیماری حاصل ندانم کاری های بشر است، اما زیرک اگر باشیم، از همین ندانم کاری برای خود فرصت درست میکنیم. درِ خانه ی خدا را میزنیم. بهانه داریم دیگر. میبینیم که عاجز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها